- در ساختن
- آماده کردن مهیا کردن، یا در ساختن تنگ خانه در کنج اطاق جای گرفتن
معنی در ساختن - جستجوی لغت در جدول جو
- در ساختن ((دَ. تَ))
- سازگار شدن، سازگاری
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درخور سازش و ساختن
بیوفایی کردن، خیانت کردن، مکر کردن
بهدردادن: (همچو کرم سرکه اوناگه زشیرین انگبین بیخرد چون کرم پیله جان خودسازدهدر) (ناصرخسرو)
مقدم داشتن در صدر قرار دادن: مضمون این داستان یکی از فضلا که در آن مجلس حاضر بوده است و سخنانی که ذکر کرده شد بگوش خود شنیده ثبت کرده است و آنرا بکریمه ما شهدناالابماعلمنا مصدر ساخته و در آخر باین کلمات ختم نموده
تیره کردن، دلگران کردن تیره و تار کردن، تنگدل کردن غمگین ساختن: (دلاوران لشکر منصور پیش رفته آبرا از پای کوه بگردانیدند و آنچه در آن موضع ماند بهر گونه قاذورات و پلیدیها ملوث و مکدر ساختند) (ظفرنامه یزدی. چا. امیر کبیر 408: 2)
بازی کردن باختن، خرید و فروخت کردن بیع و شری کردن، بخشیدن عطا کردن، وام دادن قرض دادن، از دست دادن باختن، (تصوف) محو کردن اعمال ماضی از نظر خود
باختن، بازی کردن
کنایه از از دست دادن
کنایه از از دست دادن
پر کردن، انباشتن، چیزی را در ظرفی ریختن یا جا دادن که تمام آن را فرا گیرد، آکندن، آگندن، آکنیدن
ساختن، با هم ساختن، سازش کردن، سازگاری کردن
ادای دین، بیرون شدن از ضمانت
گریه کردن گریستن، سخن نغز و لطیف گفتن
تافتن پیچیدن
بافتن
در نشانیدن نشانیدن جای دادن
غمگین شدن اندوهناک شدن، ترحم آوردن رحم کردن، دل کسی را سوزانیدن
عاشق شدن فریفته شدن دل دادن
عدل، بسته بار مهیا کردن
شرمنده شدن و خجالت کشیدن
پناهگاه ساختن
چیزی را بشکل گلوله های کوچک در آوردن، دارویی را بصورت حب در آوردن
شب کردن
درنشاندن، نصب کردن چیزی در جایی مثل نصب کردن یا جا دادن دانۀ یاقوت یا فیروزه بر روی انگشتر، نشاندن، جا دادن
چیزی را به زور و فشار در چیز دیگر فرو کردن، سپوختن، فرو کردن
از میان بردن پیوند دو چیز یا دو کس با یکدیگر، سوا کردن، قطع کردن، از هم دور کردن، جدا کردن
برگزیدن، متمایز کردن
برگزیدن، متمایز کردن
کنایه از عاشق کسی یا چیزی شدن، عاشق شدن
فریفته شدن
فریفته شدن
فریب دادن گول زدن
ساختن
مقدمات کار را فراهم کردن آماده شدن: (حال وی بگفت و آنگاه باز نمود که اختیار ما بر تو میافتد. باز گرد و کار بساز (بیهقی)، حاجت کسی را بر آوردن کار او را انجام دادن: در سنبلش آویختم از روی نیاز گفتم من سودا زده را کار بساز) (حافظ)، کشتن بقتل رسانیدن
تهیه کردن گچ جهت ساختمان
زینه بندی دارای درجه کردن زینه بندی
مکر کردن خدعه کردن: (ابوسفیان و اصحاب وی کعب اشرف را گفتند ... نباید که این مکر میسازید بر ما،) (کشف الاسرار 539: 2)
تازه بنا کردن، تعمیر کردن
نشاختن